معرفی کتاب تهوع از ژان پل سارتر :

ساخت وبلاگ
الفاظ با نغمه خاصی به هوش باش تا کامروا شوی را در گوشم زمزمه می کنند و من در شگفتم که چه کنم چه بنویسم با که از راز دل سخن پگویم آرزو های دست و پا گیر را چگونه از خود دور کنم به دنبال کلمات ساده و زیبا می گردم تا بتوان با ساده دلی و پر از عشق ابراز محبت نمایم از الطاف بی کرانش تشکر کنم و از او درخواست راه وصل آسان بنمایم باید شرایط را فراهم کنم شرح حال و سخنان ارزشمند عشاق نامدار را بخوانم و به پند و اندرزشان گوش کنم ذهن را متمرکز درون مینمایم و با سکون درون راه چاره را میطلبم به یاد می آورم که همواره دستی از غیب بسویم دراز شد و از افتادن و غرق شدن نجاتم داد در خواب و بیداری جواب سوالاتم را داد و آرامش را جانشین ذهن پریشانم کرد پس چرا راه به پایان نزدیک شده را ادامه نمی دهم باید با خود عهد ببندم بیجهت به خود فشار نیاورم به عقب برنگردم و خود را شناکنان در اقیانوس الطاف بیکرانش به بالا برسانم و با عشق و معرفت منتظر دیدن یک ذره از انوار زیبایش بمانم همه امید و دلخوشیم دیدن یک لحظه روی ماهت است خدای خوب و مهربانم 1402/9/2 معرفی کتاب تهوع از ژان پل سارتر :...
ما را در سایت معرفی کتاب تهوع از ژان پل سارتر : دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshteyebromand بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1402 ساعت: 16:35

چه پیامی در خواب نهفته است در دیدن اشک مردی آشنا درخواب چه سری است که این چنین منقلبم نمود دیشب که دلنوشته ها و خوابهایم را می خواندم به یاد لحظات ناب زندگی و عشق پاک به مهدی موعود افتادم و دلم از این همه دلتنگی آن زمان گرفت خدای خوبم آنچه که باید انجام دهی تا به آن برسی انجام دادی را در خواب دیدم ، چه کنم که گشایشی در فرج باشد تاریکی ها کنار رود و صبح امید بدرخشد زندگی با تمام زشتی وزیبایش بسرعت میگذرد ومن همچنان منتظر که او بیاد و خنده بر دلهای داغدار مادران و پدران دل خون بگذارد شاه من ماه من می گویند گریه در خواب خوشحالی است میدانم بزودی لبخند بر خون چکیده بر صورتت می نشیند و اشک چشمانت خون به ناحق ریخته شده جوانان را پاک می کند ای کاش میدانستیم که با خود چه می کنیم در پیشگاه خداوند بزرگ چه عذر و بهانه می آوریم به خدا پناه می برم و از او میخواهم مرهمی بر دلهای زخمی و ناشاد بگذارد وشر ظالم را در سراسر جهان ریشه کن نماید روزی که بیایی بیرون شود دیو بد سیرت از این جهانزنجیر های زندان ستم پاره میگردد با یک اتحاد و همدلیفریاد حق طلبان بر می اندازد بساط ظلم و ستمگرد وغبار و غم کوچه و خیابان ها میرود بر بادگلها و درختان باغ و بوستان می خندند با همدر دست نوازندگان ساز ها میگردند بی قراررقص و پایکوبی بر پا میگردد در کوی و هر برزنشاد میگردد دلهای شکسته از جفای دشمن بیماراز یاد میرود غم و غصه آن دوران وحشتناک روزی که بیایی گلریزان شود کوه و دشت ودمن خنده بر لبها دستها بر آسمان سپاس ای خدای مهربان​​​​​ 1402/9/22 معرفی کتاب تهوع از ژان پل سارتر :...
ما را در سایت معرفی کتاب تهوع از ژان پل سارتر : دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshteyebromand بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1402 ساعت: 16:35